تو همیشه تو یه گوشه از فکرمی. شبا وقتی چشمامو میبندم و همه جا تاریک میشه و تنها میمونم، فقط با افکار و خاطراتم. تو اونجایی. همیشه تو یه گوشه از نگاهم، وقتایی ک دارم تو آیینه خودمو نگاه می کنم تو انگار، توی چشمامی، تو یه حالتی از نگاهم. مث عینک؟ ک دنیا رو جور دیگه ای نشونم میده. مث یه ابر، ک بالای سرم حرکت می کنه و باعث میشه نور خورشید رنگ دیگه ای داشته باشه. تو توی گوشامی. صدات رو می شنوم وقتی همه جا ساکته. تو درست اونجایی، تو لحظه هایی ک با خودم تنها شدم یا حتا وقتایی ک خواب میبینم. حتا اگه خواب تو رو نبینم. انگار زندگیم خلاصه شده باشه به فکر کردن به بودنت، و فکر کردن به هیچوقت نبودنت. در حالی ک تو همینجایی همین جایی ک انگار، خیلی دوره ازم.



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها